چندتا از فرشته از کار بر کنار شدن
شنیدها حاکی است، چون دعاها مال یه گناهکار خفن و حرفه‌ای بوده، این فرشته‌های بخت برگشته خجالت کشیدن، شرم‌شون شده بیارن در خونه خدا ... چند لحظه‌ای دیر پیش خدا آوردن. خدا چون بندهشو دوست داشته و منتظر استغفارش بوده، به فرشته ها که وظیفه‌شون را درست انجام ندادن، غضب میکنه.
...(چند لحظه مکث) ... به تجلی نوری که الان به دستمان رسید، توجه کنید. فرشته‌ها که غضب خدا را دیدن، گفتن خداجون، تو که گناه‌این بنده گناهکارت _ ببخشید _ این بنده پاکِ پاکت را بخشیدی؛ از سر تقصیر ما هم بگذر، قسمت می‌دیم به همون بندت.
خدا اونها را بخشیده و الان مشغول کار هستن تا شب بتونن برای زن و بچشون یه لقمه نون بخرن (با کباب، مرغ، زولبیا، برنج گلستان و روغن لادن).
انقلاب نارنجی
یکی از منابع امنیتی که خواست اسمش فاش نشه، عرض کرد: عده‌ای از عوامل شیطان که قصد براندازی توبه‌ها(به اصطلاح انقلاب نارنجی) داشتن، توسط فرشته‌های گمنام باری تعالی، شناسایی، دستگیر، و عملیات آنها خنثی شده است. در این عملیات سری و سریع، تعدا کثیری «نفس اماره» و صدها تن از نوچه‌های نفسانی و شیطانی دستگیر شدن. این مفسدان فی الارض قصد ایجاد غفلت و تنبلی را در مومنین داشتن. هم اینک ایشان در تبعید‌گاه مخصوص اخراجی‌ها «زمین خاکی» به سر می‌برند. (نمی‌دونم چرا یاد هاله اسفندیاری و رامین جهان‌بگ‌لو افتادم).
حاشیه
بیمارستان شهدای گمنام، محلیه که بیماران بدحال را آن‌جا می‌برن تا توسط نور چشمی‌های خدا سلامتی‌شون را بدست بیارن و در ضلال پاکی «جهاد در راه خدا» غسل کنند.
از این بیمارستان، که با عنایت خداوند متعال تاسیس شده، خبر می‌رسه: چند تن از فرشته‌ها از فرط سنگینی و شرم‌آور بودن گناه‌های اهل زمین تاب نیاورده و لحظاتی بعد از رساندن دعاها و استغفارها، به طرز عجیبی غش کرده و به کما رفته‌اند.
خبر حاکی است حال آنها با توجه به عنایت خدا و بخشش گناه‌های بندگان گنه‌کار بهتر شده و چند تن از این عزیزان با وجود حال نامساعد به سرکار برگشته‌اند، تا استغفار و دعای بشتری بالا بیاورند، سپس لطف و رحمت خدا را ببین، دلشون یه جوری بشه و باز غش کنن.
در مصاحبه‌ای که با یکی از این فرشتگان انجام دادم، او گفت: من حال می‌کنم که رحمتش را می‌بینم، جیگرم حال می‌یاد، گناه‌ها را می‌بخشه، کیف می‌کنم که هم‌چین خدایی داریم ... چشمان این فرشته پر از اشک شد و نتوانست به مصاحبه ادامه بده. گفتم، کجا می‌ری؟ می‌رم باز دعا و استغفار جمع کنم.
کلمات کلیدی: اینجا فکری روشن است
ساخته شده توسط Rodrigo ترجمه شده
به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ.
